در ادامه پرونده Nokia N73 و شاید Nokia N95 با خودم روراست شدم دیدم که آقای نوکیا خیلی خیلی خوش به حالش میشه که اگر برای مورد اول ۵۰۰ و یا برای مورد دوم ۱۲۰۰ ضرب در هزار تومان بدم و فقط با اون گوشی صحبت کنم. کاری که الان هم با زیمنس کوچولو به خوبی انجام میدم. آخه به چند دلیل:
۱. گشت و گذار تو اینترنت با موبایل یک کار تجملاتی حساب میشه. اون هم اینکه هنوز نه MCI سرویس GPRS رو میده نه تالیا. فقط ایرانسل اون هم که بیشتر به صورت تبلیغاتی است. به خصوص یکی مثل من که تو شرکت و خونه دائم پشت اینترنت ADSL نشسته دیگه لابد فقط درحین رانندگی میخواد ایمیلشو چک کنه!!
۲. قسمت اصلی گرونی این حضرات به خاطر نصب سیستم عامل وزین و عزیز سیمبین symbian بر روی اونهاست. خب اولاً اینکه بنده دیگه کار موبایل نمیکنم و برنامهنویسی symbian رو ترک کردم (اگه خدا قبول کناد!). دوم اینکه اگه خیلی خیلی دلم برای برنامه نویسی روی ماشین کوچولوها تنگ بشه خدا که J2ME و زبان محترم Java رو از ما نگرفته.
۳. دوربینهای دیجیتال همراه این گوشیها البته از لحاظ مگاپیکسل فوقالعاده است برای یک گوشی، اولی ۳.۲ و دومی ۵ مگاپیکسل، و از همه مهمتر اینکه برای عکاسی اجتماعی که دست گرفتن یک دوربین حرفهای SLR تحریکبرانگیز است مورد مناسبی است. راستی این دوتا گوشی زوم اپتیکال دارند!!! میدونید یعنی چی؟ یعنی اینکه تجهیزات لنزشون قابلیت حرکت مکانیکی داشته و به این ترتیب به شما زوم نوری (اپتیکال) تا 3x میدهند. چیزی که من قبلاً در هیچ گوشی موبایلی ندیدهبودم. این مزیت رو فعلا بیخیال میشم!!!!
و اما بزرگان میگویند هر دادنی یک گرفتنی داره. در عوض وسایل زیر رو خریدم یا میخوام بخرم!!! (که هم خدا راضی باشه هم بنده خدا)
توضیح: یکی از دوستان دوستان (خداوند دوستان آدمی را حفظ و بر تعداد آنها بیفزاید، البته دوستان آنها را نیز!) که خانوادهشان سوئد زندگی میکنند؛ بالاخره صبرش تمام شده و تا یک ماه دیگه برای همیشه عازم بلاد وایکینگها میشوند. از آن دوستانی که تجهیزات متنوع طبیعتگردی و عکاسی نو و ارجینال در بساطشان فراوان یافت میشد...
وسایلی که خریدم:
۱. یک لنز زوم نیکور Nikon NIKKOR 70-210 AF نو که به قول صاحبش دو دفعه روی دوربین بسته شده. (این نتیجه از روی میزان ساییدگی کانکشنهای موتور لنز و دوربین قابل اثبات است!) به یک قیمت خیلی مناسب (...) در حدود یک هشتم یک لنز معادل از نوع DX. البته، بله لنزی که گرفتم مخصوص دوربینهای فیلمی نیکون است ولی با یک ضریب تبدیل روی دوربین من به 105-310 تبدیل میشه. (نور علی نور) قراره یکسری عکس از ماه و شاید سیاره مشتری بگیرم حتماً اینجا هم میگذارم...
۲. یک چادر کوه سه نفره چهار فصل سوئدی اصل دوپوش ضد آب که هنوز اصلاً استفاده نشده! با مارک Open Air ضد آب با قابلیت دفع باران تا ۸۰۰ میلیمتر(!). کم کم میشه گفت تجهیزات کوهم داره کامل میشه. فقط مونده یک کاپشن کورتکس. (خدا برسونه یک آلمانی یا آمریکاییشو...!)
۳. و نهایتاً یک فلاش Nikon SB-600 که شرکت نورنگار قیمت مناسبی (حدود ۲۳۰) تومان داده احتمالاً بگیرم. این نوع فلاش کاملاً دیجیتال است و پشتیبانی کاملی از TTL با دوربینهای کلاسهای مختلف Nikon SLR داره و صد در صد مناسب دوربین منه . (البته SB-800 نمیشه!)
خب حالا خودتون قضاوت کنین، کدومش بهتر شد؟؟ آقای نوکیا خیلی خوش به حالش بشه یا خودم خوش به حالم بشه؟؟! تازه هنوز هم نسبت به گزینه اول صرفهجویی کردم...!
به بهانه انتشار نسخه جدید اوبونتو ۷.۰۴ با نام Feisty Fawn یا آهوی چابک.
در شماره ۵۴ ماهنامه "دنیای کامپیوتر و ارتباطات" بخوانید:
"درصد بالایی از کاربران ایرانی در جامعه کامپیوتری امروز واژه لینوکس را به عنوان یک سیستمعامل شنیدهاند و کم و بیش بر حسب نوع فعالیت خود ممکن است تجاربی نیز با لینوکس، جایگزین سیستمعامل محبوب بیل گیتس کسب نمودهباشند. هنوز خاطره نصب طاقتفرسای نسخههای قدیمیتر از ردهت لینوکس ۶ را خوب به یاد دارم که پس از موفقیت در مراحل پیچیده نصب، محیط خشک و ناکارای گرافیکی آن نسخهها بهخصوص در فراهمساختن امکانات زبان فارسی چگونه خستگی کار را در بدن کاربر باقی میگذاشت!
از آن زمان تاکنون نسخههای متفاوت و توزیعهای متنوعی از لینوکس ارایه و معرفی شده که تحولاتی چشگمیر در زمینه امکانات desktop و پشتیبانی از زبان فارسی را باعث شدهاست. در این گفتار قصد معرفی یا آموزش لینوکس را نداریم و به تجربه عملی در راهاندازی امکانات عمومی مورد نیاز کاربر کامپیوتر در محیط اوبونتو اشاره میشود."
به نقل از نسیم صبا در گروه ایران ریکی:
"به روایت افسانهها روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرتطلبی و دیگر شرارتها بود. ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر می رسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد.
کسی از او پرسید ( این وسیله چیست؟)
شیطان پاسخ داد: ( این نومیدی و افسردگی است.)
آن مرد با حیرت گفت: (چرا اینقدر گران است؟)
شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: چون موثرترین وسیله من است. هرگاه سایر ابزارم بی اثر میشوند، فقط با این وسیله میتوانم در قلب انسانها رخنه کنم و کارم را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، میتوانم با او هر آنچه میخواهم بکنم. من این وسیله را در مورد تمامی انسانها به کار برده ام ، به همین دلیل اینقدر کهنه است.
راست گفتهاند که شیطان دو ترفند اساسی دارد که یکی از آنها نومید کردن ماست.
به این طریق دست کم مدتی نمیتوانیم برای دیگران خدمتی انجام دهیم و مفید باشیم.
ترفند شیطانی دیگر تردید افکندن در وجود ماست، تا ریشه ایمانمان که ما را به خدا متصل میکند، گسسته شود.
پس مراقب باشیم که فریب این دو ترفند را نخوریم!"
بعدازظهر چهارشنبه هفته گذشته تونستم یک سر به نمایشگاه دوربین دیجیتال که در خیابان حجاب مرکز همایشهای کانون پرورشی فکری برگزار شدهبود بزنم. در یک جمله میتوان گفت اصلاً آن چیزی نبود که انتظارش را داشتم. خیلی از نمایندگیهای رسمی تولیدکنندگان مارکهای اصلی دوربینهای دیجیتال شرکت نکرده و به جای آنها، شرکتهای متفرقه واردکننده دوربین غرفه زده بودند.
علاوه بر این مسئله عدم وجود تخفیف جالب بود! شرکتهایی مثل سیگما که هر سال فروش خوبی در نمایشگاه و به خصوص به علت تخفیفهای خود داشتند امسال به کلی از تخفیف دادن منصرف شده بودند! ( نمیدونم، یعنی وضع بازار اینقدر خوبه؟! بعید میدونم) نمایشگاه در یک سالن دو طبقه برگزار شده بود و مانند سالهای قبل هیچ نمایشگاه عکسی در حاشیه آن وجود نداشت. (عکسهایی در طبقه پایین به نمایش گذاشته شده بودند که در تاریکی نمایشگاه اصلاً جنبه نمایشگاه عکس در آن دیده نمیشد.)
لنزهای حرفهای مختلف با مارکهای مختلف در نمایشگاه قابل دیدن بود. ایده جالبی که در نمایشگاه جالب و نسبتاً جدید به نظر میرسید، در دسترس قرار دادن دوربینهای دیجیتال کلاس خانگی برای بازدیدکنندگان بود. دوربینها را روشن با بندی زیبا (!) به ویترین بسته بودند و بازدیدکننده میتوانست به راحتی دوربین را بردارد، در دست گرفته و با آن عکاسی نماید. شاید یک ورکشاپ واقعی که کمتر در ایران دیده شدهاست.
شرکت مادیران نیز غرفهای عریض و طویل دایر کرده و انواع پرینترهای مارک اپسون خود را به معرض نمایش گذاشته بود. البته طبق معمول شرکتهای تجاری بزرگ شده وطنی فرمهای نظرسنجی آنچنانی که نظر بازدیدکنندگان را از غرفه و ... جویا شوند.
اما جالبترین قسمت نمایشگاه برای خودم، کلکسیون تجهیزات عکاسی آقای جدیدالاسلام بود که از تبریز تشریف آورده بودند. واقعاً دیدنی بود و به خاطر ماندنی. تعداد بسیار زیادی دوربینهای قدیمی کوچک و بزرگ؛ مخصوص آتلیه یا قطع کوچک، تجهیزات چاپ دستی قدیمی مثل آگرانهای قدیمی...
خلاصه کلی کیف کردم و کلی هم عکس گرفتم. دو سه نمونهاش رو اینجا ببینید...
واقعاً این دوربین کوچک کانن از چه مناظری عکس گرفتهاست؟ از چه مردمی و با چه فرهنگهایی؟! مطمئناً با زبان بی زبانی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد...!
سریال پربیننده ترش و شیرین که در ایام نوروز ۸۶ پخش میشد را به خاطر دارید. به خصوص ترانهای که در انتهای هر قسمت پخش میشد. دکلمه رضا عطاران و آواز "محسن نامجو"!
محسن نامجو اینطور که شنیدهام از تحصیل کردگان موسیقی سنتی ایران در هنرستان موسیقی و ادامه آن است؛ اما از آنجاییکه نظراتش در مورد تغییراتی در سبک و سیاق موسیقی با اساتید یکی نبوده به گونهای متفاوت و مستقل به موسیقیای خاص پرداخته است. جدیداً دو آلبوم از ایشان را گوش دادهام و بهترین نظر من به عنوان یک شنونده موسیقی عادی، این است: موسیقی محسن نامجو، متفاوت است.
من موبایل باز نیستم و نبودم. اما مدتهاست که به زحمت میشه از دکمههای گوشی عزیزم استفاده کرد. بدیش اینه که یدکش هم گیر نمیاد. با اینکه سه سال به طور مداوم کار میکنه هنوز هم امکاناتی داره که به روز حساب میشه. مثل MMS و جاوا و این حرفها. اما جدیداً یک مشکل هم پیدا کرده که یکهووو خاموش میشه. یکهووو
قراره یک گوشی بخرم. Nokia N73 رو معرفی کردن. مشخصاتش رو خوندم خیلی باحاله... قیمتش رو کسی میدونی؟؟ فردا برم قیمت کنم ببینم زورم بهش میرسه یا نه.
راستی راستی؛ نوکیا ترکونده. یادمه یک زمانی پیش خودم فکر میکردم خیلی مونده که یک گوشی موبایل بتونه در حد یک دوربین دیجیتال مطرح و به درد بخور بشه. اما شده به نظر. اول اینکه نوکیا یک مدل داده بود که 3x درشتنمایی اپتیکال داشت. میدونید یعنی چی؟؟ یعنی اینکه لنزی داخل اون به طور مکانیکی قابلیت حرکت رو داره و این شاهکار آخر نوکیا با ۵ مگا پیکسل!!! محشره... دوربین نیکون SLR من با یک و نیم کیلو وزن ۶ مگاپیکسلی هست و این جقله... (...!)
با نمکه نه؟ اینطور نیست؟
البته اگه قیمتش رو بشنوید شاید نظرتون عوض بشه... !