شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

یاد ایام

خب یکسری حرف‌هایی هست که هرجایی نمیشه گفت، حتی اینجا! فقط همین‌قدر که ای کاش آدم‌ها می‌گذاشتند که دنیا روال طبیعی خودشو طی کنه. این شب چله رو هم تنهایی سر کردم. چون فکر می‌کنم فقط تنهایی است که منو می‌فهمه. ولی خب امشب خیلی هم بد نشد. هدیه‌ام رو ازش گرفتم. تصویر یک یار قدیمی که هشت سال ندیده بودمش. مثل همیشه با صلابت و نورانی. شاد زی... .
نظرات 1 + ارسال نظر
مهتاب دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:44 ق.ظ http://paradise.blogsky.com

چقدرم بده که آدم نه کسی رو داشته باشه که حرفای دلشو بهش بزنه و نه جایی که بنویسه اونا رو و همه رو تو دلش تلنبار کنه :( خیلی سخته...

سلام،
آره خیلی بده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد