زمزمههای ناخوشایندی گاه به گوش میرسد. جریانهایی در کار است که به ضرر ماست. یعنی به ضرر من، تو و تمام کسانیکه میشناسیم. و تمام کسانیکه آنها را میشناسند. چرا چشم و گوش بستهایم و کبکوار سر در برف نفهمی فرو کردهایم. چرا ظاهرها را دیدیدم و اصل را نادیده انگاشتیم. حقمان بود که این بر سرمان آید. که ظاهربین هستیم و سطحی نگر. که حجم تبلیغات است که ما را میفریبد و عمل را از ناعمل تشخیص نمیدهیم. تمام ثروت مادی و معنویان را به باد نادانی فنا کردند. جمع میشویم و خوشی میکنیم و کف میزنیم.
همه ما میدانیم، خوب میدانیم که هر که بیاید و بگوید که چه کردهاست و چنان است و چنین است و چهها میکند و در بوق کند و در کرنا فریاد بزند، هیچ نکردهاست. هر روز از این باغ بری میرسد با خبری و تاسفی و بی هنری ... .
وای به حال ما. مولایمان حضرت علی (ع) فرمودهاند؛ مردمان شایسته همانند که بر سرشان میآید. خدایا ما را شایسته بهتر از این گردان.
باشد که در آینده جبران کنیم... .