شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

داد از این مخابرات ایران!

داد و ای بیداد از این مخابرات ایران زمین. از وقتیکه یادم هست یک نمونه از شرکت‌های دولتی با کیفیت سرویس پایین، هزینه بسیار بالا که پاسخگویی به مشتری در آن اصلاً رنگ و رویی ندارد؛ شرکت مخابرات و تعقیبات آن بوده است. وزارت مخابرات، شرکت مخابرات ایران؟!، شرکت مخابرات استان تهران، خراسان و این قبیل و البته و صد البته گل سرسبد آنها شرکت ارتباطات سیار که خود به تنهایی نمونه کامل یک شرکت ضد بیزنس در دنیاست!

البته تمام آنچه که در فوق عرض شد، از دید کاربری و مشتریانی است که به گونه‌ای با مخابرات سر و کار دارند اگر نه خدای نکرده سر و کاری بیشتر از مشتری بودن و مشترک بودن با مخابرات داشته باشید تصدیق خواهید کرد که برای وصف گل‌کاری‌ها و خدمات این شرکت(ها) مثنوی‌های هفتاد من نیز کم خواهد آمد...

مدتی است که پرداخت قبوض اینترنتی برق و آب و تلفن باب شده و تمامی کارشناسان حدیث‌ها در وصف اقتصادی بودن این روش (ترافیک، سوخت، صرفه جویی در وقت، آلودگی هوا و غیره) دارند. متاسفانه شرکت مخابرات استان تهران (ره)!! با اقدامی ناهماهنگ با اکثر شرکت‌ها  شناسه پرداخت و شناسه قبض را با فرمت دل‌خواه چاپ می‌کند که از سیستم بانکی پرداخت الکترونیکی رد شده است.

پرداخت الکترونیکی قبض تلفن‌

دو هفته مرخصی بدحجاب‌ها

طرح تابستانی مبارزه با بد حجابی امسال نیز همانند سال‌های گذشته از ابتدای این شنبه یکم اردیبهشت‌ماه آغاز شد. همانگونه که خود شاهد هستیم با اعمال این طرح در سال‌های پس از انقلاب بدحجابی به کلی ریشه‌کن شده و هیچ مصداقی از بدحجابی در مملکت اسلامی ملاحظه نمی‌شود... !

به نظر من به گیر گشت‌های ارشاد خوردن فقط یک بدشانسی است و بس. اگر نه طبق معمول همیشه یک عده که کمتر مقصر هستند یا اصلاً نیستند درگیر شده؛ آبرو، زمان و بسا هزینه‌های ریالی و معنوی آن را خواهند پرداخت. چه بسیار مشخص است که تهیه پرونده بدحجابی کمترین تاثیر آن در آینده برای استخدام‌ها و حتی پذیرش دانشجو خواهد بود. به تصاویر عکاسان از خبرگزاری‌های مختلف توجه فرمایید.

پلیس خدمتگزار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به نظر شما درجه‌دار محترم در عکس فوق ته دل خودش به چی فکر می‌کنه؟ در حالیکه به یک خانم جاافتاده که پوشش معقولی هم داره گیر داده! ( به نیشخند نقش بسته بر روی لبان این دلاور عزیز توجه بفرمایید )

البته صدبار واضح و مبرهن است که (!) که امر به معروف و ... از پایه‌های یک جامعه اسلامی است. اما چه خوب بود که به جای اینکه دو سه هفته از سال جو دوستان را بگیرد و راه را بر زن و بچه مردم ببندند و بعد بروند تا سالی دیگر، همیشه و با شدتی معقول این امر جاری باشد. یادمان نرود که امنیت اجتماعی برای زنان هنوز یکی از بزرگترین معضلات جامعه ماست و کمتر زن و دختری است که طعم نا امنی حتی در شهر بزرگی مثل تهران را نچشیده باشد!

عملیات گیردادن به دختر و پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توصیه: اگر کم حجاب یا بد حجاب هستید، دو هفته در خانه به مرخصی برید و شک نکنید که آب‌ها از آسیاب خواهد افتاد. زیرا اینجا ایران است و ما هم ایرانی!

مسابقات تراپ

بعداز ظهر جمعه فینال مسابقات تراپ (تیراندازی با اهداف پروازی) جام ارتش در باشگاه ساصد وابسته به وزارت دفاع برگزار شد. برای تماشا رفتم. یاد روزهایی که برای تیر اندازی به این باشگاه می‌اومدم به خیر! (هیجان‌انگیزترین تجربه زندگی در تهران برای من  به جز کوهنوردی!)

جام ارتش‌

یکی از تیراندازها بود که هر ۲۵ شلیک رو بدون خطا انجام داد. رقابتی که من قبلاً خودم هرگز ندیده‌بودم.

در حال شلیک با اسلحه تراپ‌

و اما در طول برگزاری مسابقه از حاشیه آن (یعنی از زمین مجاور!) صدایی شبیه به موتورسواری کراس می‌آمد. پیش خودم فکر کردم مسابقات یا تمرین موتور سواری است. یک سر زدم. عکس زیر رو ببینید. موتور نیست!

ماشینهای مسابقه کنترلی‌‌‌‌

این ماشین‌های کوچولوی مسابقه‌ای که از راه دور کنترل می‌شدند به شکل جالبی ویراژ می‌دادند و سر وصدای زیادی ایجاد می‌کردند. تنها اطلاعات فنی که تونستم از یکی از صاحب‌ماشین‌ها بگیرم در مورد سوخت آنها بود که ظاهراً از سوختی به نام نیترو استفاده می‌کنند.

ماشین کوچولوها در حال نمایش‌

باشگاه ساصد در اتوبان شهید بابایی قبل از تقاطع لشکرک واقع شده و علاوه بر سایت تیراندازی تراپ، مجهز به سایت تیراندازی بادی، زمین اسکیت سواری و شاید چیزهای دیگه! است.