شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

بودن!

مدت خیلی زیادی است که دوست دارم یک پست بنویسم. حرف‌های خیلی خیلی زیادی هست برای گفتن. توی این (حدوداً) سه ماهی که نبودم اتفاقات زیادی افتاده که جای شرح اونها اینجا خالیه.

اما الان نیومدم که اونها رو بگم. الان اومدم که فقط بوده باشم برای بودن! برای اینکه شروعی باشه برای بودن‌های مجدد بعدی.

امشب شب عجیب و در عین حال مهمی برای منه. من امشب باید تصمیم‌گیری نسبتاً مهمی رو انجام بدم که مسلماً در آینده من تاثیر بسیاری خواهد گذاشت. اینجا اون قسمت از تقدیر آدمه که اختیاریه، اما اینکه چه پیش بیاد و اوضاع اونطور که آدم برنامه‌ریزی می‌کنه جلو بره میشه قسمت و به قول بعضی‌ها هم شانس. (یک تصمیم‌گیری کاریه بعضی‌ها فکرهای دیگه نکنند!) پس شد: بودن یا نبودن، همیشه مسئله این است. به خصوص کجا بودن و کجا نبودن...‌‌ !