شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

به نام عشق

به نقل از مریم قاسمیان، گروه ایران ریکی:

"فرشته ها آمده‌اند پایین. همه جا پر از فرشته است. از کنارت که رد می شوند، می فهمی؟ اسمت را که صدا می زنند، می شنوی؟ دستشان را که روی شانه ات می گذارند ، حس می کنی؟ راستی حیاط خلوت دلت را آب و جارو کرده ای؟ دعاهایت را آماده گذاشته ای؟ آرزوهایت را مرور کرده ای؟

می دانی که امشب به تو هم سر می زنند؟ می آیند و برایت سوغات می آورند، پیراهن تازه ات را.

خدا کند یک هوا بزرگ شده باشی . می آیند و چهار گوشه دلت را نور و گلاب می پاشند. می‌آیند و توی دستشان دعای مستجاب شده و عشق است. مبادا بیایند و تو نباشی . مبادا در دلت را بسته باشی. مبادا در بزنند و تو نفهمی. مبادا ...
کوچه دلت را چراغانی کن. دم در بنشین و منتظر باش. فرشته‌ها می‌آیند. فرشته‌ها حتما می‌آیند. خدا منتظر است. مبادا که فرشته هایت دست خالی برگردند."

نیایش

اللهم انی اسالک بکتابک المنزل و ما فیه ...

قدر ایام بدانیم.