شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

زندگی هوشمند!

زیاد جدی نگیرید  !

"امروز صبح برخلاف همیشه زودتر از خواب بیدار شدم. چشمهام رو که باز کردم دیدم همسرم هنوز خوابه . یواشکی و مثل دزدها رفتم سر بالینش و از زیر متکاش ؛ کارت هوشمند آبش رو برداشتم . بعد از دستشویی با خیال راحت رفتم یه دوش بگیرم . آخـــــیـــش چه حالی میده , آدم با کارت آب یکی دیگه دوش بگیره بدون اینکه نگران تموم شدن سهمیه اش باشه .

وقتی برگشتم هنوز خواب بود. کارتش رو زیر سرش گذاشتم و لباسهام رو پوشیدم . موبایل ؛ عینک و کیف مخصوص کارتهام رو برداشتم و راهی محل کار شدم . با کارت هوشمند مخصوص ؛ قفل درب خانه را بازکردم و در را به آرامی بستم . درب ماشین نیازی به باز کردن نداشت چون امروز فقط ماشینهایی که صاحبانش یک چشم داشته باشند حق تردد دارند . خوب محله ما هم فقط یک دزد یک چشم داره که دیشب جلوی چشمهای (یک چشم ) خودم دستگیر شد و تا آزاد شدنش حداقل 12 ساعت طول میکشید. باسن مبارکم رو که روی صندلی گذاشتم توجهم به صدای غرغر  فریبا خانوم جلب شد. گوشهامو تیز کردم دیدم داره با خودش میگه , آخه این کارت سهمیه بندی نون لواش دیگه چه صیغه ای است . من با این هفت تا لواش چجوری شکم گنده این مرتیکه رو پر کنم . بی خیال شدم و استارت زدم . نمیتونستم برای گرم شدن ماشین صبر کنم چون علاوه بر اتلاف سوخت , کنتور آلودگی هوا هم که به اگزوز ماشین وصله , بیخودی شماره مینداخت . به آرامی حرکت کردم . سر خیابون نگه داشتم که صدقه بدم . روی مانیتور صندوق صدقات نوشته بود " به علت قطع ارتباط با مرکز ؛ دستگاه قادر به انجام عملیات نمیباشد." . ناچار از طریق سرویس پیام خیلی خیلی کوتاه مبلغ 56 تومان و 65 دینار صدقه رو به سازمان مربوطه حواله کردم. حالا چرا    56 تومان و 65 دینار ؟ . اصل صدقه 50 تومان بعلاوه .3 درصد عوارض شهرداری ؛ 2 درصد عوارض افزایش متکدیان ؛ 3 درصد بیمه اجباری قبول شدن صدقه ؛  دو در هزار سهم عراق ؛ دو در هزار سهم افغانستان ؛ دو در هزار سهم پاکستان  ؛ دو در هزار علی الحساب ذخیره برای سایر کشورهایی که هنوز از آنها ضربه نخورده ایم ؛ 4 درصد هزینه ارسال سرویس پیام کوتاه ؛ نیم درصد عوارض اشغال باند که روی هم میشود  56 تومان و 65 دینار . خلاصه پس از ارسال صدقه به راهم ادامه دادم . بعد از زدن کارت هوشمند ساعت زنی ؛ چشمم به آقای اکبری افتاد . دلم برایش سوخت... !!!"

 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:09 ب.ظ http://eshraghreiki.parsiblog.com/

سلام،

مطالبتون برام جالب بود، به خصوص قسمت چانه نزدن در مورد شهریه که به نظر شما بدیهی است و همچنین ذکر نظرات استاد تاکاتا به این منظور. شما خودتان استاد هستید چه خوب است نمایش تجاری از ریکی ندهیم. حق‏الزحمه‏ها سرجای خودش اما خوش منظر نیست که در صفحه اول یک سایت یا وبلاگ از چانه نزدن برای شهریه صحبت کنیم. خواننده چه فکری با خودش می‏کند؟

نورانی باشید ...

************** سلام دوست گرامی
در پاسخ به نظر تان
اگر خوب دقت کرده باشید
در سمت چپ وبلاگ. صفحات اولیه وبلاگ و توضیحات کامل بایگانی شده است
صفحه ای که خواندید آخرین صفحه بود
شما خودتان وبلاگ نویسید. باید بیشتر وارد باشید
در مورد تجارت
وقتی ویزیت پزشکان را پرداخت میکنید و عزیزتان از بدترین درد رهامیشود . او را تاجر مینامید؟
وقتی وارد دبستان شدید و سواد آموختید. به محض مطلع شدن از اینکه معلمتان حقوق میگرفته است اورا تاجر میخوانید؟
وقتی نیروی انتظامی یا ارتش شما را از شر دشمنان رها میسازد. چون حقوق دریافت میکنند. تاجرند؟
زود قضاوت کردید
شاد باشید

سلام،
ممنون از نظرتون، در دنیای اطلاع رسانی وب؛ صفحه اول سایت تنها صفحه‌ای است که صاحبان رسانه روی آن باید تاکید داشته باشند، چون اصولاً هیچ خواننده تمام محتویات یک سایت را مطالعه نمی‌کند و سرانجام قضاوت کند!!
من به عنوان یک خواننده قبل از آنکه ریکی برایم جلب توجه کند توجیهات مشروعیت شما در دریافت شهریه که چند بار هم (به نظر من به طرز ناخوشایندی) تکرار شده بود جلب توجه کرد. از آنجایی که ارادت خاصی به ریکی دارم و در ضمن با مشکلات فراوانی که عده‌ای از نادوستان در خراب کردن افکار عمومی جامعه در این زمینه به وجود آورده‌اند، هرجایی که از ریکی به عنوان یک تجارت صحبت شود مطمئناً مخالفت خواهم کرد ;)
- نمی دونم متوجه منظور من شدید؟؟! من مخالف دریافت شهریه نیستم! -
پزشک تاجر نیست اما پزشکی در جامعه ما تجارت شده است!!! معلم تاجر نیست اما کلاس کنکور در جامعه ما تجارت شده است!!! نیروی انتظامی هم که وظایف اصلی‌اش را فراموش کرده و به لباس جنابعالی گیر می‌دهد به زعم بنده نوعی تاجر شده است.
من زود قضاوت کردم اما شما؟؟؟ (واقعاً ریکی کار می‌کنید؟)

نورانی باشید ...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:10 ب.ظ http://eshraghreiki.parsiblog.com/

ما با دیگران آنقدر صادقیم
که نظراتشان هر چه باشد. ثبت میشود.
نه اینکه بعد از تایید در وبلاگ درج شود
و این صداقت و شجاعت و راستی راهمان را نشان میدهد
شما چطور؟

هر کس روش و طریقت خود را حتی در وبلاگ داری، دارد! دلیلی که بنده روش‌های چون شما صادقان را به کار ببرم....!!!‌
اما مجدداً سوال خودم را تکرار می‌کنم،

شما واقعاً ریکی کار می‌کنید؟؟!؟ .... .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد