شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

خود شیفتگی اجتماعی

بسیار دیده‌ایم (اید) که هموطنان عزیز گل و بلبل در طی طریق سلسله مراتب شهود به درک‌های استثنایی از روشن ‌بینی ماورایی می‌رسند، به گونه‌ای که در اظهارنظر، رای دادن و محکوم کردن و نسخه پیچیدن برای دیگران خود را کمال مطلق دانسته و نظرات آنچنانی و فراگیر خود را در تاکید و رد یک مورد به تمام جهان صادر می‌کنند! این یکی جالب‌تر است، ببینید! یک بحث مثلاً منطقی که تمام اصول منطق و بحث را نقص می‌کند. اصلاً در انتهای مطلب مشخص نیست که نویسنده مطلبی سیاسی همراه با طنز نوشته، مطلب اجتماعی است یا مثلاً در علم تغذیه است در نکوهش برنج‌خوری که صد البته غذایی سرد مزاج است و صد رحمت به همان نخود برره‌ای...!

و چه پر ضرر است این چایی، چون انجلستان دولتی بدی است و ای انجلستان چه خیلی بدی؟! تو آدمی؟؟ تو چایی دادی به این ملت‌های جهان سوم بچورند؟ تو نمی‌دانی چایی بچوریم ما بد شچل می‌شویم؟؟ تازه یچی از وزرای صهیونیسم جهان خوار نیز بد گیافه بوده‌است.  تازه ببین چایی بچوری همسر می‌چشی، دوست می‌چشی، تو آدم باش بجای اینچه چایی بخوری بیا این بیل بجیر بیل بزن!!!

انشاء: البته واضح و مبرهن است که چایی مواد مغذی و اساسی را به بدن نمی‌رساند و ترک آن نیز بد نیست. (هر سیگاری نیز می‌داند که مثلاً سیگار بد است!) و صد البته خوردن قند به صورتی که در اجتماع ما مرسوم شده، بسیار زیان‌آور است و کم‌ترین ضرر آن چاقی و افزایش وزن و سر‌آغاز تمام مشکلات بعدی است. اما آیا این عوامل دلیل می‌شود که بنشینیم و یک‌طرفه و بدون هیچ تحقیق، بررسی و یا حداقل استناد به آمار علمی و مستند مطلبی را استدلال کنیم، نتیجه بگیریم و دست آخر محکوم کنیم. چه نیکو گفته‌اند آن قدیمی‌های ما که شنونده باید عاقل باشد که گوینده‌ها چه شعرها گویند...!

بسیار دیده شده‌است که دوستان متخصص و متعهد با ترک عادت صنفی خود (!) و توسل به ترکیبی سلیقه‌ای از روش‌های طب سنتی و علمی و شاید ماورایی به تجارت‌های آنچنانی دست می‌زنند و پا را از حد طبابت و تجارت فراتر نهاده و برای خود طرفداران و سبک و سیاقی نیز به هم می‌زنند! تاجران خیابان جمهوری با آن حجامت‌های تماشایی (با حجامت مخالف نیستم، به جای خود) و نسخه‌های رمزآلود و دست آخر فروش عسل کوهی در مطب ...!  ‌

متاسفانه این مورد به علوم ماورایی نیز کشانده شده‌است. چه دردناک است شنیدن ماجرای دکتر علی‌اکبری‌ها در انرژی درمانی؛ جدا از آنکه قبول کنیم که انرژی درمان هستند یا نه؛ ولی با شنیدن داستان‌‌های ثروت‌اندوزی و بوق و کرنای آقایان کمترین اعتمادها از بین می‌روند...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد