شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

غار چاله نخجیر

زمستان سال ۸۴ بود که به سفارش یکی از دوستان برای دیدن غار چاله نخجیر رفتیم. ابتدا به قم سپس به سمت اراک تا سه راه سلفچگان. بعد از آن از یک راه فرعی‌تر به شهرستان دلیجان رفتیم. حد فاصل بین شهرستان‌های دلیجان و محلات یک راه فرعی است که به فاصله چند کیلومتر بینابین این دو شهر غار چاله نخجیر قرار گرفته است. تعریف بسیار زیادی از این غار شده‌است، ظاهراً دارای تالارهای بسیار بدیع و دست نخورده‌ای است که قابل مقایسه با غار علیصدر همدان می‌باشد. 

اما چشمتان روز بد نبیند.

غار چال نخجیر

 

در غار بسته و مهر و موم بود. و نگهبانان تا دندان مسلح (!) از نزدیک شدن به در ورودی غار جلوگیری می‌کردند. علت را جویا شدیم فهمیدم که از روزی که معلوم شده بهره برداری از غار چه منافع مادی و معنوی‌ای دارد، بین دو شهرستان فوق بر سر مالکیت این غار دعوا شده چه دعوایی. و نهایت کار به جایی کشیده شده است که در را بسته‌اند که فعلاً هیچ‌کس چیزی از غار را نبرد تا تکلیف مشخص شود.

قضیه خیلی جدی بود به طوری که با تماس‌هایی که گرفتیم تا معاونین میراث فرهنگی و گردش‌گری تهران هم واسطه پیدا کردیم، اما نشد که نشد. یک حاجی پشت خط بود که به این سادگی‌ها نرم نمی‌شد.

بگذریم تا چند ماه پیش خبر داشتم که هنوز هم در این غار بسته‌است. در حال حاضر خبر ندارم. امیدوارم تکروی ماها یک روزی به کار جمعی و تفاهم و تساهل و ... (!) تبدیل شود و از این جور حرفها...

 

تخته کوه

 راستی عجب طبیعت زیبایی داشت منطقه. تصویر بدیع این کوه را ببینید. از رشته تخته کوه اگه اشتباه نکنم در همان منطقه نزدیک دلیجان عکس‌برداری شده‌است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد