شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

شهرام

یادداشت‌های شهرام از روزمرگی، نظرات و شاید احساسات!

یک توچال کوچولو

با خودم گفتم صبح جمعه‌ای زود از خواب پاشم یک توچال نه خیلی کوچول برم که شدید نیازمندشم. اما همیشه کارها اون طوری پیش نمیره که انتظارشو داریم. داشتم می‌خوابیدم که یکی از دوستان قدیمی آنلاین شد و دردسرتون ندم تا ساعت ۴ صبح گل گفتیم و شنیدیم! خب نتیجه کار معلومه دیگه، زود پاشدنه شد ساعت ۸ و تا رسیدم توچال نزدیک ۹ بود. تقریباً لب به لب تو پارکینگ ۵۰۰ تومانی(!) جاپارک پیدا شد و راه‌پیمایی شروع...

قله توچال که بلندترین قله رشته کوه البرز مشرف به شهر تهران است، صاحب دوست‌داشتنی‌ترین مسیرهای کوه‌پیمایی نزدیک به تهران می‌باشد. البته صعود یک روزه به قله برای من خیلی زیاده و تصمیم داشتم تا ایستگاه پنج برم که با تغییر برنامه به جایی بین ایستگاه سه و پنج قناعت کردم.

هوا کاملاً آفتابی بود و حتی یک لکه ابر هم دیده نمی‌شد، حتی بالای قله. در ایستگاه اول کاملاً گرمای خورشید تابستانی و درخشندگی آن شدید بود. زمین تقریباً خشک. صعود از ‌جایی که تله‌کابین سوار می‌شوند تا ایستگاه بعدی تله‌کابین حدود یک ساعت طول کشید. اینجا جایی است که به ایستگاه سوم معروف است اما روی تابلوی سازمان نقشه‌بردای که در محل نصب شده‌بود نوشته بود، ایستگاه دوم. نکته جالب اینکه توی ایستگاه به صورت پراکنده برف وجود داشت و راه رو که ادامه می‌دادی مسیر کاملاً برفی می‌شد. با عمق حدود ۲۰ سانتیمتر. البته شدت آفتاب در حال شل کردن برف‌ها بود به طوری که بدون یخ‌شکن به راحتی می‌شد به مسیر ادامه داد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد